یکی از مبارزان انقلابی استان کرمانشاه به بیان ناگفته‌هایی از روزهای پرالتهاب انقلاب در کرمانشاه پرداخت

به گزارش کربلاییان به نقل از مرصاد،محمد کرمی‌راد ، یکی از مبارزان انقلابی استان کرمانشاه است که در آن سالها درکنار مردم این استان برای پیروزی انقلاب فعالیت‌های مبارزانه بسیاری انجام داد و به مناسبت فرارسیدن چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب پای صحبت های وی نشستیم.

کرمی‌راد ضمن گرامیداشت فرارسیدن چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به بیان اتفاقات زمان پیش از انقلاب در استان و ناگفته‌های آن زمان پرداخت.

زمانی که امام راحل در سال ۴۲ به کویت، ترکیه و عراق تبعید شدند، مردم مسلمان کرمانشاه به تبعیت از مرجعیت و روحانیت تحرکات خوبی داشتند و زمانی که حاج‌آقا مصطفی (فرزند ارشد امام) به رحمت خدا رفتند و شهید شدند در کرمانشاه شهید اشرفی‌اصفهانی و جامعه روحانیت تصمیم گرفتند مجلس ختمی برای فرزند برومند امام برگزار کنند.

در مراسم که برپا شد حجت‌الاسلام گرامی با دو تن از طلبه‌های جوان که یکی از آنها در دوره دفاع مقدس شهید شد دکلمه‌ای در مسجد آیت‌الله بروجردی فعلی خواندند و من آن زمان طلبه بودم؛ آن لحظه‌ای که اسم مرجع شیعیان جهان حاج‌آقا روح‌الله خمینی -که آنزمان خطابشان می‌کردیم- وقتی مطرح شد با آن صدای لرزان مردم صلوات فرستادند و بعد شعارهایی علیه رژیم سر دادند.

اولین تظاهرات مردم کرمانشاه در زمان انقلاب

اولین تظاهرات در شهادت ایشان بود از مسجد آیت الله بروجردی تا نزدیک کاخ استانداری – اداره کار فعلی – رفتند و ماشین‌های آب پاش آتش‌نشانی آمدند و به شدت آن جمعیت را متفرق کردند.

بسیار عجیب بود برای مردمی گارد گرفته بودند که برای فرزند مرجع تقلید خود آمده بودند که مجلس ترحیم بگیرند و این باعث شد در بسیاری از شهرها علاوه بر آب پاش آتش‌نشانی تیراندازی هم انجام دهند.

در مشهد، قم و تبریز شهید دادیم و این اخبار به سرعت پیچید؛ در شهرهای دیگر مراسم شب هفتم و چهلم و … فرزند امام برگزار شد و امام پیام هایی صادر می‌کردند یا نوارهای سخنرانی ها بین معترضین در شهرهای مختلف توزیع می‌شد.

در کرمانشاه آیت ‌الله نجومی، شهید اشرفی‌اصفهانی، شهید حاج آقا بها‌ءالدین عراقی ، مرحوم آیت‌الله حاج آخوند و مرحوم آیت‌الله شیخ محمدرضا کاظمی، حاج عبدالخالق عبداللهی اصفهانی، مرحوم خرمشاهی، مرحوم زرندی، آیت الله حجتی و… از انقلابیونی بودند که در آن مقطع اعلامیه‌هایی که داده می‌شد و امضا می‌کردند و مردم در راهپیمایی‌ها و تظاهرات ها شرکت می‌کردند.

رواج فراوان نمادهای فساد و فحشا در کرمانشاه

آنچه مهم بود نماد بی بند و باری و فساد و فحشا در کرمانشاه به وضوح مشخص بود چه در موضوع قمار چه در مشروب فروشی ها و سینما که فیلم های مستهجن اکران می‌کردند که کانون خانواده‌ها را هدف قرار داده بود؛ البته این در راستای همان بحث سیاست رژیم پهلوی در مورد سکولار کردن جامعه بود.

طبیعی بود مردم هم با همین نمادهای چالش‌زا نسبت به خانواده خشونت خود را نشان بدهند و مشروب فروشی ها و سینماها را به آتش کشیدند و نیروهای گارد شهنشاهی مردم را و معترضین را به گلوله می‌بست و برخی از مبارزین را زندانی و شکنجه می‌کردند آمار شکنجه و تبعیدی‌‌ها بسیار زیاد بود.

تبعید آیت‌الله یزدی به اسلام‌آبادغرب

 در اسلام‌آباد غرب آیت‌الله یزدی تبعید بود و من به همراه اخویم، اخوان حاجی‌باقری، مرحوم حاج حسن رحیم پور، شهید اشرفی، و بهاءالدین عراقی و عبدالخالق عبدالهی و برزینی و تعدادی از  معتمدین رفتیم به ایشان سر زدیم؛ در آنجا هم یک سخنرانی در مورد نفت کرده بود و توسط ساواک دستگیر شد و وی را به زندان کرمانشاه فرستادند و مدت‌های مدیدی در زندان کرمانشاه بود.

علما و مبارزین تحت فشار رژیم شاهنشاهی بودند؛ سخنرانی‌ها و مراسمات روضه به شدت تحت کنترل بود و خفقان زیادی برای بصیرت‌افزایی مردم نسبت به دین وجود داشت.

انقلاب که شد برادران اهل سنت به نهضت امام پیوستند؛ سردار جاف و سالار جاف کسانی بودند که در آن مقطع چماق‌ به دست‌هایی را آوردند به اسم جاویدشاه و در پاوه و کرمانشاه مردم متدین مساجد و جوانان انقلابی را به شدت به باد کتک می‌گرفتند و می زدند.

انقلاب اسلامی ریشه اش از مساجد شروع شد و به دستور امام راحل و با کمک روحانیون پیشگامان این نهضت بودند؛ سطح آگاهی مردم به سرعت بالا رفت انقلاب ریشه کرد و گسترش یافت در بین همه اقشار در حال نفوذ بودد.

 جامعیت کاملی از تمام اقشار دانشجو، اصناف، بازاریان، حوزه ها و حتی پالایشگاه اعتصاب کردند چون اغلب کارمندان آمریکایی و انگلیسی بودند.

شهید اشرفی اصفهانی در اعتراض به حرکت شنیع و مستهجن کارناوال جنسی در جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و بعد از شهید دست غیب که در فارس بر منبر رفت و به امام زمان (عج) شکایت کرد، وی هم به منبر رفت و بعد هم سه روز دستگیر شد و ا اعتراض مردم و علما آزاد شد.

روزی که مجسمه شاه از میدان فردوسی پایین کشیده شد

روزهای نهم، دهم و یازدهم دی‌ماه ۵۷ تیمسار پالیزبان که به عنوان استاندار نظامی معرفی شده بود در کرمانشاه حکومت نظامی اعلام کرد و مردم  را به خاک و خون کشیدند و یکی از این افراد سرهنگ ضرغامی بود که مردم عادی را هر تجمعی می‌دیدند با گلوله جنگی و پلاستیکی شلیک می‌کرد و تظاهرات اوج گرفت.

این سرهنگ در کلانتری خیابان خیام بعد از پیروزی انقلاب با شکایت ۹ نفر از خانواده های شهدا که به دست این فرد شهید شده بودند در دادگاه انقلاب محاکمه شد.

در آن روزی که راهپیمایی از مسجد آیت الله بروجردی شروع شد و قرار بود به سمت چهارراه اجاق برویم؛ شهید محمدسعید جعفری که حلقه واسطه روحانیون و نهضت و انقلاب بود مسیر را به سمت فردوسی تغییر داد و قرار شد مجسمه شاه را با جرثقیل به زمین بیاندازیم اما گارد شاهنشاهی متوجه شده بود شهربانی منتظر و آماده بود

نهم دی ماه ۵۷ قتل عامی که تیمسار پالیزبان به راه انداخت فکر می‌کردند با توجه به این خشونت و قتل عام در نطفه انقلاب را خفه می‌کنند و مردم می‌ترسند، اما مردم بیشتر به انقلاب پیوستند.

حمله به کاخ استانداری و آتش زدن نمادهای فساد و فحشا

جوانترها با سنگ و دست خالی به استانداری حمله کردیم؛ زمانی که آنها که گلوله‌هایشان تمام شد به داخل حمله‌ور شدیم و یک ژ سه غنیمت گرفتم و یکی از دوستان هم یک قبضه گرفت؛ هلیکوپتر که از بالا آمد فهمیدم مهمات تمام کردند برای همین به داخل رفتیم.

تظاهرات از ساعت ۱۰ صبح شروع شد و تا یک و دو ظهر ادامه داشت ارزاق و آذوقه و مهماتی که هلی‌کوپتر آورده بود به جای ساختمان استانداری به اشتباه روی سر مردم انداختند و مبارزه تا غروب طول کشید و درگیری به کل شهر گسترش یافت؛ مشروب فروشی ها بانک ها و حتی سینماها را آتش زدند و آنها همگستاخانه مردم را شهید کردند

اعلامیه‌خوانی در مسجد در رمضان ۵۷

رمضان ۵۷ شهید جعفری تعدادی از جوانان را به منزل خود دعوت کرد که اعلامیه از طرف حاج‌آقا روح الله  -امام راحل- آمده؛ قرائت کرد یک اعلامیه تند علیه رژیم پهلوی بود و اشاره کرد اینکه اعلامیه‌ها را چند نفره توزیع می‌کنیم به دست مردم نمی رسد و امشب می خواهیم یک نفر در مسجد شیخ هادی این اعلامیه را قرائت کند؛ گفتند چه کسی می‌خواند و من اعلام امادگی کردم.

اعلامیه امام را که خواندم مسجد یکپارچه شعار علیه رژیم شد؛ طبق نقشه برنامه انجام شد از در مسجد که بیرون آمدم دو مامور دستم را گرفتند و بازداشتم کردند اما من به طرف میدان وزیری فرار کردم.

گذشت آن روزها و انقلاب روز به روز جلوتر می‌رفت و رژیم تحت فشار افکار عمومی برخی آزادی ها داد و با حکومت نظامی ها هم نتوانستند مانع مردم شوند و انقلاب به پیروزی رسید

  • منبع خبر : مرصاد